تعریف و علائم

در حال حاضر، محققان در حال کار بر روی ایجاد یک تعریف شناخته شده از اعتیاد به کار به عنوان یک اعتیاد رفتاری هستند. چنین تعریفی که علائم مهم اعتیاد به کار را توصیف می کند ممکن است در ایجاد معیارهای رسمی برای تشخیص این رفتار مشکل ساز مفید باشد.

تاکنون چندین علامت تشخیصی اعتیاد به کار که در چارچوب بالینی تعریف شده اند به صورت علمی بررسی شده اند. نتایج مطالعات این ایده را تایید می کند که اینها معیارهای معتبری برای تشخیص اعتیاد به کار هستند: 

  • شما دائماً به کار خود فکر می کنید یا همیشه برای کار خود برنامه ریزی می کنید یا به این فکر می کنید که چگونه می توانید زمان بیشتری را برای کار آزاد کنید.
  • شما زمان بیشتری را نسبت به آنچه که در ابتدا در نظر گرفته شده بود صرف کار می کنید یا احساس می کنید مجبور هستید بیشتر و بیشتر انجام دهید و بیشتر و بیشتر کار کنید.
  • شما برای کاهش احساس گناه، اضطراب، درماندگی و افسردگی کار می کنید یا برای فراموش کردن مشکلات شخصی خود کار می کنید.
  • دیگران به شما گفته اند که بدون گوش دادن به آنها یا شما، کار خود را کاهش دهید ناموفق تلاش کرد تا زمان صرف شده برای کار را کاهش دهد.
  • اگر از کار منع شده باشید دچار استرس می شوید.
  • شما کار را بر سرگرمی ها، فعالیت های اوقات فراغت و ورزش اولویت می دهید.
  • شما آنقدر کار می کنید که بر سلامت یا خواب شما تأثیر منفی گذاشته است.

نکته مهم این است که اینها نباید به تنهایی درمان شوند، به این معنی که تنها یک علامت به این معنی نیست که شما معتاد هستید. با این حال، اگر متوجه شدید که تعداد کمی از علائم یا همه آنها رخ می دهد، ممکن است به این معنی باشد که در معرض خطر اعتیاد به کار یا معتاد به کار هستید.

تعریف

تعریف اولیه از اعتیاد به کار به عنوان یک اعتیاد رفتاری پیشنهاد شد. این تعریف، عناصر رایج تعاریف اعتیاد را در نظر می گیرد و با بسیاری از تعاریف پیشنهادی و شناخته شده از اعتیاد رفتاری تا به امروز مطابقت دارد (گرانت، پوتنزا، واینستین، و گولیک، 2010؛ گریفیث، 1996، 2005؛ هولدن، 2001). ؛ کاردرفلت وینتر و همکاران، 2017). این عناصر مشترک عبارتند از:

  • مشارکت در رفتار برای دستیابی به اثرات اشتهاآور (مانند کاهش درد، افزایش تأثیر، دستکاری برانگیختگی و/یا خیال پردازی)،
  • اشتغال کامل به رفتار،
  • از دست دادن کنترل و
  • متحمل عواقب منفی

این عناصر همچنین تا حد زیادی با بسیاری از تعاریف موجود از اعتیاد به کار، که شامل عناصر اشتغال به کار/اجبار یا اعتیاد به کار، و پیامدهای منفی کار بیش از حد است، مطابقت دارد (Andreassen & Pallesen, 2016; Fassel, 1992). ؛ گریفیتس، 2011؛ اوتس، 1971؛ رابینسون، 2014، شاوفلی، تاریس، و باکر، 2006؛ اسپنس و رابینز، 1992؛ تاریس، شاوفلی، و ورهوون، 2005؛ برای یک مرور کلی، به 20-14-20 Andreassen; موری، 2012؛ ساسمن، 2012).

بنابراین اعتیاد به کار به صورت زیر تعریف می شود:

بخش A (تعریف کلی)

اعتیاد به کار با موارد زیر مشخص می شود:

  • آ اجبار به کار و اشتغال به فعالیت های کاری
  • منجر به الف آسیب و ناراحتی قابل توجهی که از نظر عملکردی مختل می شود به فرد و/یا سایر روابط مرتبط (دوستان و خانواده).

رفتار با موارد زیر مشخص می شود:

  • را از دست دادن کنترل بیش از فعالیت کاری و
  • اصرار در یک دوره زمانی قابل توجه

این رفتار مشکل ساز مرتبط با کار می تواند داشته باشد با شدت متفاوت از خفیف تا شدید.

بخش B (علائم خاص مکمل)

از دست دادن کنترل بیش از فعالیت کاری شامل:

  • با وجود پیامدهای منفی و/یا بیشتر از برنامه ریزی کار می کند
  • تلاش های ناموفق برای کاهش فعالیت و/یا
  • افزایش تدریجی زمان صرف شده برای کار

علائم ترک (از جمله تحریک پذیری، احساسات منفی، مشکلات خواب و غیره) عبارتند از:

  • مکرر اگر میزان کار برنامه ریزی شده/مطلوب با مانع مواجه شود یا
  • زمانی ظاهر می شود که تلاش برای کاهش مقدار کار انجام شود.

فعالیت کاری اغلب برای کاهش احساسات منفی و/یا اجتناب از تعارضات بین فردی و/یا درون فردی عمل می کند.

ملاحظات تشخیصی

به منظور پرداختن به مقوله سطوح مختلف رفتار مشکل‌ساز، می‌توان از زیر کلاس‌های اعتیاد به کار خفیف، متوسط و شدید مشابه معیارهای تشخیصی کنونی مورد استفاده در اختلال مصرف الکل استفاده کرد.انجمن روانپزشکی آمریکا [APA]، 2013). مزایا و معایب این روش باید در نظر گرفته شود (بابور و کائتانو، 2008حصین، 1391اوبراین، 2011ویکفیلد، 2015).

هنگامی که صحبت از از دست دادن کنترل است که برای همه اعتیادها اساسی است، باید مراقبت ویژه ای انجام شود تا بین نیاز به کنترل انجام شده در رابطه با خود انجام کار که مشخصه بسیاری از معتادان به کار است و از دست دادن کنترل بر میزان مشارکت در کار و کاهش قابل توجه توانایی در کنترل سایر جنبه های زندگی روزمره آنها (نگاه کنید به گریفیث، 2013). به نوعی، این یک مبادله ناکارآمد بین افزایش کنترل بر کار و از دست دادن آن بر هر جنبه دیگری از زندگی است. تا حدی شبیه به مواردی است که برای مثال در بی اشتهایی عصبی مشاهده شده است که در آن فرد تلاش زیادی برای کنترل مصرف غذا می کند و در عین حال از پیامدهای سلامتی قابل توجهی رنج می برد و ممکن است در بسیاری از حوزه های دیگر مشکلاتی را تجربه کند. زندگی

این از دست دادن کنترل بر فعالیت کاری می تواند در تلاش های ناموفق برای کاهش رفتار منعکس شود. با این حال، باید در نظر گرفت که اعتیاد به شدت با انکار مرتبط است و اکثر کسانی که به کمک نیاز دارند هرگز این واقعیت را درک نمی کنند یا سعی در کاهش رفتار ندارند.گلدشتاین و همکاران، 2009).

fa_IRفارسی